به به تبریک

صفحه داستان و تصویرسازی و مهارت

شروع مهارت نویسندگی و تصویرسازی شما مبارک

در این صفحه مهارت های نویسندگی و نقاشی کودک و نوجوان به نمایش گذاشته می شود. داستان جدید و تصویری که نوجوانان نوشتند را بخوانید.

مروارید در صدف

به نام خداوند بخشنده مهربان نام داستان: مروارید در صدف نویسنده: مینا موسوی 14 ساله از مشهد مقدس تصویرساز: مینا موسوی تکنیک تصویرسازی: مداد رنگی موضوع داستان: رازداری و پاداش آن مناسب برای: کودک، نوجوان و حتی بزرگسالان دوستان خوب: چند تا ماهی و لاک پشت و صدف ها با یک دختر کوچولو دوست بودند. هر روز دختر کوچولو لب دریا می آمد و سوار لاک پشت می شد و توی دریا با ماهی ها و صدف ها بازی می کردند و حرف می زدند و داستان های جالبی برای هم تعریف می کردند. بعضی وقت ها هم با همدیگر [...]

داستان دزد و پلیس در جنگل

داستان دزد و پلیس در جنگل قسمت اول: نوشته: شایان منتظری 12 ساله از مشهد مقدس موضوع محتوایی: تربیتی تکنیک تصویری: کلاژ کاغذ رنگی درباره نویسنده: شایان منتظری 12 ساله از مشهد این داستان را در 8 سالگی نوشتند و امسال داستانشان را در سایت تبرک وب منتشر کردند. یکی بود، یکی نبود. در یک جنگل زیبا، حیوانات زیادی زندگی می کردند. مثل: شیر، پلنگ، روباه، خرگوش، موش و گرگ، سنجاب، دارکوب، فیل و حیوانات دیگر. شیر که بسیارقوی و باهوش بود، سلطان جنگل بود و فیل دانایی وزیرش بود. پلنگ ها پلیس های جنگل بودند. یک مار هم آنجا [...]

زنبور مهربان و جوجه

به نام خدای مهربانی ها داستان زنبور مهربان و جوجه نوشته سمانه حیدری نویسنده: سمانه حیدری تصویرساز: سمانه حیدری 12 ساله از مشهد توی یک مزرعه قشنگ که پر از صدای جیک و جیک و آواز پرندگان و وزوز زنبورهای قشنگ و طلایی بود. لانه گنجشک و زنبور کنار هم بود. چوجه گنجشک هم توی لونه اش یود. زنبور هم یک جوجه زنبور خشکل طلایی داشت که تازه پرواز با مامانش پرواز می‌کرد و روی گل ها می‌نشست. یک روز، زنبور کوچولو داشت رد می‌شد چشمش به جوجه گنجشک افتاد و باهاش دوست شد. آن روز مامان گنجشک دنیال غذا [...]

مسواک خرگوش

داستان مسواک خرگوش نوشته سمانه حیدری نویسنده: سمانه حیدریتصویرساز: سمانه حیدری 12 ساله از مشهد یک بچه کانگورو و یک بچه خرگوشه توی جنگل باهم دوست شده بودند. آنروز بچه خرگوشه عجله داشت میخواست بره پیش بچه کانگورو. بچه خرگوشه رفت که مسواک بزنه، اشتباهی مسواک مادرش را برداشت و مسواک زد چون مسواک خودش و مامانش شبیه هم بود و فقط یکم رنگ هاشون با هم فرق داشت. آن روز هم چون بچه خرگوشه عجله داشت متوجه نشده بود و از مسواک مامانش استفاده کرده بود. بعدش برگشت و روز بعد که خواست مسواک بزنه یادش آمد. خیلی خنده [...]

بانی همیشه عصبانی

داستان بانی همیشه عصیانی نویسنده: امیرجسین جلیلی، 11 ساله از مشهد تصویر ساز: مادرش: سمیه محمدی زاده امیرحسین این داستان در زمان 8 سالگیش نوشته و الان که با سایت تبریک وب آشنا شده این کتابش برای ما فرستاده و داره داستان دیگری را که خیلی باحاله مینویسه و بزودی در سایت تبریک وب منتشرش میکنه. بانی همیشه عصبانی بانی یک پسر بداخلاق و اخمو بود. او همیشه خیلی زود عصبانی می شد. وقتی بانی عصبانی می شود دوست دارد که مثل یک بادکنک بترکد. وقتی بانی عصبانی می شود پایش را محکم به زمین می کوبد. وقتی بانی عصبانی [...]

تصویر پسر نویسنده